من و یاسینم
سلام ببخشید که اینقدر دیر شد آخه از ١٥ روزگی یاسین اومدیم خونه ی پدرم.واینجا اینترنت پرسرعت نیست. از بیمارستان که اومدیم خونه زنداداشم زحمت کشید و یکشب موند خونمون ویاسین رو شیر داد.البته وقتایی هم که خونه ی خودشون بود می دوشید همسرم می رفت بطری شیر رو می آورد.نمی دونم زایمان زود هنگام بود یا چیز دیگه شیر من یاسین رو سیرنمی کرد.چهارمین روز تولد پسرم 12 نفر مهمون از تبریز(شهر همسرم)اومدن خونه ی ماالبته من خیلی خوشحال شدم که بزرگای فامیل لطف کردن و تشریف آوردن اما این واقعا انصاف نبود. مامان همسرم وخودم نمی دونستند به بچه یا من برسند یا تدارک یک مهمانی را ببینند.هرچند زنداداشام که خدا خیرشون بده شب قبل کلی تدارک دیدند. ...